خسته شدم بس که دلم دنبال یه بهونه
گشت
بس
که ترانه خوندم وُ برگ زمونه برنگشت
بازم
کلاغ قصهها رفتُ به خونهش نرسید
یکه
سوار عاشقُ هیشکی تو آینهها ندید
حادثهی
عزیز من ! تنها تو موندنی شدی
بین
همه ترانههام تنها تو خوندنی شدی
دستای سردمُ بگیر ! سقف ما دیوار نداره
یه
روز تو قحطی غزل ، دنیا ما رُ کم میاره
من آخرین رهگذرم تو این خیابون بلند
دیر اومدم که زود برم ، دل به صدای من نبند
یه روز توی برق چشات خورشیدُ پیدا میکنم
آی
شب تار سوتُ کور ! به آرزوی من نخند
حادثهی
عزیز من ! تنها تو موندنی شدی
بین
همه ترانههام تنها تو خوندنی شدی
دستای سردمُ بگیر ! سقف ما دیوار نداره
یه
روز تو قحطی غزل ، دنیا ما رُ کم میاره
یغما گلرویی